اشعار امیر سیاهپوش

بالا نمی روند دعاهایمان دگر / امیر سیاهپوش

ای دیدنت محال به فریادمان برس
بی مرگ بی زوال به فریادمان برس

بی چیز و بی کسیم در این دشت سوخته
ذولجود ذولجلال به فریادمان برس

رو به جنوب تب زده، سیلاب هرزگی
جاری شد از شمال به فریادمان برس

لالیم در جواب سؤالات بی شمار
ای پاسخ سؤال به فریادمان برس

شب زنده داری من و دل بی اثر شده ست
ای خواب، ای خیال به فریادمان برس

بالا نمی روند دعاهایمان دگر
ای لقمه ی حلال به فریادمان برس

 

3628 0 5

فریاد از این عصر تماشاگری مرگ / امیر سیاهپوش

حق می شود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار

در چنگ هوس های خیابانی اشباح
عشق است گرفتار و من انگار نه انگار

در قدس و هرات و حلب و موصل و کشمیر
اردو زده تاتار و من انگار نه انگار

کشتند و دریدند شکم های زنان را
سگ های میانمار و من انگار نه انگار

فریاد از این عصر تماشا گری مرگ
خورشید سرِ دار و من انگار نه انگار

 

2365 0 3.33

قدم خوش، پرستو! رسیدن به خیر / امیر سیاهپوش


قدم خوش، پرستو! رسیدن به خیر
تو را ساعت دل بریدن به خیر

شب و روز مرگ آفرینان به شر
تو را وقت در خون تپیدن به خیر

سرت سرخ تر، سرخ تر، ای سوار
الا قطره ی خون، چکیدن به خیر

رسیده ست پاییز ای سیب سرخ!
تو را فرصت سبز چیدن به خیر

کبوتر! کبوتر! خوشا حال تو
نشستن مبارک! پریدن به خیر!

 

1831 0

زود داری از دِهِ ما می روی آه ای نسیم! / امیر سیاهپوش


هر چه می بیند تو را ای ماه تابان بیشتر
می شود این برکه از عشقت، پریشان بیشتر

با تو ای دریای آرامش! نمی دانم چرا
بی قرارم می کند امواج طوفان بیشتر

دوستت دارم هیاهو! دوستت دارم بهار!
دوستت دارم، خدا می داند، از جان بیشتر

زود داری از دِهِ ما می روی آه ای نسیم!
کاش می ماندی کنارم چند باران بیشتر

کاش می شد باشم ای گل ساعتی هم دوش تو
چند خانه، چند کوچه، یک خیابان بیشتر

فصل گل رفته ست اما همچنان دلگرم باش
گاه می تابند دل ها در زمستان بیشتر

گاه فروردین ندارد آبرویی در بساط
گاه می بارد بهار از چشم آبان بیشتر

تا مگر خوش بو بماند جان من در این کویر
بایدم باشد تب گل از غم نان بیشتر

 

711 0

خورشید سر دار و من انگار نه انگار / امیر سیاهپوش



حق می شود انکار و من انگار نه انگار
منصور سر دار و من انگار نه انگار

چون زلزله بر گرده ادراک جوانان
باطل شده آوار و من انگار نه انگار

در چنگ هوس های خیابانی اشباح
عشق است گرفتار و من انگار نه انگار

در قدس و هرات و حلب و موصل و کشمیر
اردو زده تاتار و من انگار نه انگار

کشتند و دریدند شکم های زنان را
سگ های میانمار و من انگار نه انگار

فریاد از این عصر تماشاگری مرگ
خورشید سر دار و من انگار نه انگار
4012 1 4.08